هنگامی که امام حسن(ع) پدر را به خاک سپرد به کوفه برگشت و در میان شیعیان از منبر بالا رفت اشک چشم و طغیان گریه گلوی مبارکش را میفشرد، لحظاتی نشست تا آرام گرفت ،سپس خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت قرائت کرد و فرمود :همانا جدم رسول خدا به من فرمود که دوازده تن از اهل بیت او که مالک امت و خلافت هستند، و هیچ یک از ما نمی میرد مگر آنکه کشته یا مسموم شود . وقتی سخنانش به پایان رسید ابن ملجم را حاضر کردند، فرمود: چه چیزی تورا بر آن داشت که تا امیر المومنین را شهید کردی و شکافی به این بزرگی در دین انداختی؛ هیهیات !بخدا قسم آب سرد نیاشامی تا روح تو به آتش دوزخ ملحق شود و آن ملعون را با یک ضربه شمشیر به جهنم فرستاد .