حضرت خضر یکی از پیامبران معاصر حضرت موسی علیه السلام بود. او همان عالم الاهی بود که موسی به دیدارش رفت و در قرآن بدون ذکر نام با عبارتی درخشان ستوده شده است:«عبداً من عبادنا اّتیناه رحمة من عندنا و علمنا من لدنا علماً.» (او یکی از بندگان ما بود که رحمت خویش را به سویش فروفرستادیم و از نزد خویش به او علم آموختیم.)
در قرآن کریم دربارهی حضرت خضر غیر از توصیف مذکور و داستان همراهی حضرت موسی با او چیز دیگری ذکر نشده است.
از فرمایش امام صادق علیه السلام چنین بر میآید که خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتابهای او دعوت میکرد. از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی مینشست، زمین سبز و خرم میگشت و دلیل نامش، خضر(سبز) نیز همین است. نام اصلی خضر «تالیا بن ملکان بن عامر بن أرفخشید بن سام بن نوح علیه السلام» است.
حارث اعور همدانی می گوید:
در نُخَیله، نزدیک کوفه، پیرمردی را با امیرالمؤمنین علی علیه السلام دیدم.
به امام گفتم:« این مرد کیست؟ »
فرمود:« برادرم خضر است که نزد من آمده و از باقی مانده عمر دنیا می پرسد. من نیز از مقداری که از عمر دنیا گذشته از او پرسیدم. او به من خبر داد، ولی من از او آگاه ترم.»
آن گاه فرمود:
« برای ما طبقی از خرمای تازه از آسمان آوردند. خضر هسته هایش را دور انداخت، ولی من در دستم جمع کردم.»
به امیرالمومنین گفتم:
« هسته ها را به من ببخش.»
امام نیز آنها را به من بخشید و من آنها را کاشتم و محصولی که داد، بهترین رطبی بود که تا آن زمان دیده بودم.
حضرت علی علیه السلام و حضرت خضر نزد هم بودند. علی علیه السلام به خضر فرمود:« گفتاری حکیمانه بگو.»
خضر گفت:« فروتنی بی نیازان در برابر نیازمندان به خاطر نزدیکی به خداوند چه زیباست »
علی علیه السلام فرمود:« و زیباتر از آنچه گفتی، اظهار بی نیازی و عزت نفس نیازمندان در برابر بی نیازان است، با اعتماد به خداوند. »
خضر گفت:« این جمله را باید با طلا نوشت.