خلیفه دوم در لحظات احتضار فرزندش عبدالله را به دنبال مولا علی (ع) فرستاد . وقتی چشم عمر به مولا علی (ع) افتاد گفت :ای پسر عم رسول خدا ! آیا ازمن نمی گذری و مرا در خصوص همسرت فاطمه زهرا(س) حلال نمی کنی؟ اگر این لطف را در حق من کنی خلافت را به تو تسلیم میکنم .
حضرت فرمود :
آری به شرط آنکه در جمع مهاجرین و انصار باشد وحقوق آنهایی که بر علیه شان خروج نمودی برگردانی و در آن جمع اقرار کنی که آن معاهده ها و قرار داد هایی که فی ما بین تو و مصاحبت ابوبکر وجود داشته همه بر خلاف دین بوده و حق مسلم از آن ماست اگر این کار را انجام دهی من تورا عفو میکنم و رضایت فاطمه زهرا علیها سلام را هم طلب مینمایم .
عمر پس از شنیدن این کلمات گفت : به آتش جهنم میروم ولی ننگ وعار را برای خود نمیخرم !
رساله تولی و تبری ص162