بهمن 89 - او خواهد آمد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

او خواهد آمد


عاشق آسمونی
قاصدک
لحظه های آبی
عشق سرخ من
سکوت خیس
دل نوشته های یک دختر شهید
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون
.: شهر عشق :.
مهاجر
منطقه آزاد
احمد چاله پی
ابـــــــــــرار
درس های زندگی
قافیه باران
حرم الشهدا
سعادت نامه
کلبه تنهایی
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
ولایت دات کام
مکاشفه مسیح
تیام
دادار
هر چی تو دوست داری
السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س)
هیئت
حقوق خانواده
عدالت جویان نسل بیدار
مرامنامه عشاق
Sense Of Tune
اللهم عجل لولیک الفرج
***رویا***
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
بهار صداقت**
آزاد اندیشان
احساس ابری
حضـــور
برای خودم
عکس های باغبادران
بی تو 2
..::منتظر بیداری::..
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
یک مشت آفتاب
پرسمان
ماه عسل
.:صدای دیدار:.
دل نوشته های من
روژمان
sayeh.
آقا جون آجرک الله...
جوونی کجایی...
بازمانده آخر
روانشناسی جالب
شرکت نمین فیلتر
داستان های زیبا +مطالب عاشقانه
ضد شیطان پرستی
از همه رنگ
تنهایی من
بهترین اسلحه:عشق
عشق
آخرین منجی
sina
من هیچم
مطالبی حیرت آور در مورد فراماسونری و نقش آنها در سرنوشت جهان!!
آنتی شیطان
عمومی
شادی(زمزمه های دلتنگی)
یک دوست
دلنوشته های من
دنیای امروز

در قرآن این کتاب انسان ساز و حرکت آفرین در رابطه با یاران نمونه حضرت مهدى (عج ) یک آیه است که بسیار امید بخش و سازنده است ، این آیه در حقیقت بیانگر حقائق و واقعیتهائى است که اگر به طور جدى و همه جانبه تعقیب گردد، موانع سر راه را برمى دارد و جهان را به استقبال مصلح جهانى حرکت مى دهد.
در سوره مائده آیه 59 خداوند به طور مستقیم ، مؤ منان را مورد خطاب قرار داده و مى فرماید:
((اى مؤ منان هر کس از شما مرتد شد و از اسلام بیرون رفت ، خداوند در آینده جمعیتى را مى آورد که داراى این چنج امتیاز هستند:
1- هم خداوند آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند.
2- در برابر مؤ منان خاضع و مهربانند.
3- در برابر مشرکان و دشمنان ، سرسخت و نیرومندند.
4- به طور پى گیرى در راه خدا جهاد و تلاش مى کنند.
5- در مسیر انجام وظیفه از سرزنش هیچ سرزنش کننده اى نمى هراسند.
این فضل خدا است که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى دهد، فضل و رحمت خدا وسیع است و او بر همه چیز آگاه است .)) (137)
در روایات براى این آیه مصادیق مختلفى بیان شده از جمله اینکه : این آیه در مورد یاران حضرت مهدى (عج ) است که با این ویژگیها با تمام قدرت ، در مقابل مرتدین و کارشکنان مى ایستند، و براى برقرارى حکومت عدل امام قائم (عج ) و برقرارى عدالت در کل جهان تلاش مى کنند. (138)
و در عبارتى امام صادق علیه السلام فرمود:
((صاحب این امر (حضرت مهدى ((عج )) در پرتو این آیه (در حمایت چنین یاران آگاه و دلاور) محفوظ است .)) (139)
ویژگى اول :  
به عشق آن یاران به خدا اشاره مى کند، آنها که جز به خدا نمى اندیشند، در حدى که خداوند نیز آنها را دوست دارد. روشن است که چنین روحیه اى که در پرتو ایمان و توکل بدست مى آید، بزرگترین عامل خیزش و پرواز و اراده و تقوى است که نقش آن در حماسه آفرینى اعجازآمیز و شگفت انگیز مى باشد.
ویژگى دوم :  
به پیوند اخلاقى و وحدیت و یکپارچگى با مؤ منان اشاره مى کند که نقش آن در پیشبرد کار بسیار مهم و چشمگیر است .
ویژگى سوم :  
حاکى از سازش ناپذیرى مؤ منان در برابر کافران ، و نه شرقى بودن و نه غربى بودن آنها است ، که در پرتو آن هر گونه تلاش و شگرد دشمن خنثى مى گردد....
ویژگى چهارم :  
جهاد و مبارزه پى گیر با کفار و دشمنان اسلام است .
بالاخره ویژگى پنجم :  
که بسیار مهم است ، قاطعیت و پایمردى مؤ منان را بیان مى کند که روح محافظه کارى و مجامله در آنها نیست ، از عوامزدگى و محیطزدگى و غوغاى اکثریت منحرف و استهزاء آنها نمى هراسند، و با گامهاى استوار در صراط مستقیم حرکت مى کنند و یاوه هاى چپ و راست در حرکت آنها اثر ندارد.
و باید به آغاز آیه نیز توجه داشت که ارتداد و بیعت شکنى عده اى وجیه المله ، آنها را سست و نگران نمى کند، آنها شرایط سخت حاضر را معیار قرار نمى دهند امید به آینده دارند، چرا که خود آینده سازند و کمبودها آنها را سست و لرزان نمى کند.
در میان این ویژگیها هر چند همه در جاى خود از اهمیت بسیار برخوردارند ولى این ویژگى پنجم از همه مهمتر به نظر مى رسد ابوذر غفارى ، آن مرد نستوه و قاطع را در تاریخ با این لقب :(( لا یخاف فى اللّه لومة لائم )) مى خوانند، و خود مى گوید: پیامبر صلى اللّه علیه و آله به من سفارش کرد که در راه خدا از یاوه سرائى یاوه سرایان و سرزنش کنندگان نهراسم . (140)
وقتى که حجر بن عدى آن بزرگمرد خدا با یارانش به فرمان معاویه به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام بزرگترین چهره انقلابى تاریخ به عنوان اعتراض به معاویه نوشت و در آن نامه بخصوص این ویژگى حجر و یارانش را تذکر داد و نوشت :
((تو کسانى را کشته اى که امر به معروف و نهى از منکر مى کردند، گناه را بزرگ مى شمردند (( و لا یخافون فى اللّه لومة لائم ؛))(( و در راه خدا از ملامت ، ملامت کنندگان نمى هراسیدند)) (141)
بسیارى هستند از یاوه سرائیهاى رسانه هاى همگانى شرق و غرب تحت تاءثیر قرار مى گیرند و خود را مى بازند، ولى اگر داراى این ویژگى بودند، هیچگونه تحت تاءثیر قرار نمى گرفتند بلکه بیشتر به راه خود ادامه مى دادند.


ارسال شده در توسط مجید

تواتر حدیث 313 نفر 
براى شناخت این یاران مخصوص به مطالب زیر توجه کنید:
در همه جا معروف است و در کتابهاى مربوط به امام زمان علیه السلام نوشته شده که هنگام ظهور آن حضرت 313 نفر یاران مخصوصش به او مى پیوندند و همچون کوه در برابر حوادث ایستادگى کرده و همراه امام (عج ) هستند، اکنون بجاست که در این کتاب درباره این افراد خاص به بررسى فشرده اى بپردازیم ، براى روشن شدن مطلب نخست صحت اصل حدیث را مورد بررسى قرار داده سپس ویژگیهاى این یاران را بیان مى کنیم .
به طورى که در کتب مربوطه مانند بحارالانوار، (طبق قدیم ، جلد 13، و نیز چاپ جدید جلد 52)، اثباة الهداة ، جلد 7، و منتخب الاثر و... آمده ، حدیث ماجراى پیوستن 313 نفر از یاران خاص حضرت قائم (عج ) به آن حضرت ، هنگام ظهور در مکه ((متواتر)) است ، یعنى به اندازه اى نقل شده که انسان با بررسى آنها علم پیدا مى کند که این حدیث صحیح است ، و از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السلام نقل شده است .
بنابراین نباید شکى در صدور حدیث مذکور از جانب معصومین علیهم السلام نمود.
توضیح بیشتر اینکه : این حدیث با تعبیرات گوناگون نقل شده و در مجموع به اصطلاح ، تواتر معنوى بر صحت صدور آن از معصومین علیهم السلام داریم .
ویژگیهاى این افراد 
اکنون با توضیحات کوتاه ، ویژگیهاى این افراد و یاران مخلص دیگر امام قائم (عج ) را در امور ده گانه زیر بررسى مى کنیم :
1-امام در انتظار آنها بسر مى برد:  
هنگام ظهور امام قائم (عج ) آن حضرت قبل از آنکه کنار کعبه برود و تکیه بر کعبه (کانون و مرکز توحید) کند و صداى دل آراى خود را بلند کرده و به جهانیان برساند، در مکانى بنام ((ذى طوى )) (152) در انتظار 313 نفر از یاران خاصش توقف مى کند، تا اینکه آنها مى آیند و به آن حضرت مى پیوندند... (153) و از آنجا همراه امام به کنار کعبه مى روند... (154)
2- آنها از اطراف جهان جمع مى شوند:  
این 313 نفر از اطراف جهان و دورترین نقطه ها جمع شده و به امام قائم (عج ) مى پیوندند چنانکه در حدیثى از امام باقر علیه السلام بیان شده :
(( یجمع اللّه من اقاصى البلاد على عدة اهل بدر ثلاثماءة و ثلاث عشر رجلا؛))
((خداوند براى حضرت قائم از دورترین شهرها، به تعداد جنگاوران جنگ بدر، 313 مرد را جمع مى کند.)) (155)
3- آنها نخستین بیعت کنندگان با امام قائم (عج ) هستند: 
هنگام ظهور، نخستین کسانى که پس از جبرئیل امین علیه السلام با امام قائم (عج ) بیعت مى کنند، همین 313 نفر هستند، چنانکه این مطلب را امام باقر علیه السلام در ضمن حدیثى فرمود. (156)
البته باید توجه داشت که در آغاز ظهور، یاران امام زمان علیه السلام 313 نفرند، و گرنه به طور سریع بر یاران آن حضرت افزود مى شود به طورى که در همان آغاز به 000/10 نفر مى رسند، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود:
(( ما یخرج الا فى اوله قوم و ما یکون اولو القوة اقل من عشرة آلاف ؛))
امام زمان علیه السلام خروج و ظهور نمى کند مگر همراه یاران نیرومند و رشید، و این یاران کمتر از 000/10 نفر نیستند. (157)
4- آنها جانبازان سلحشورند:  
این 313 نفر در حدى از ایثار و جانبازى و شجاعت و سلحشورى هستند که دشمنان قائم (عج ) جمع مى شوند تا آن حضرت را به قتل برسانند، همین 313 نفر با دفاع قهرمانانه و جانبازى در راه آن بزرگوار، دشمنان را دفع کرده و آنان را در راه رسیدن به هدف شوم خود، مفتضحانه شکست مى دهند، چنانکه این مطلب در ضمن حدیثى از امام سجاد علیه السلام نقل شده است . (158)
5- آنها پرچمداران و حاکمان روى زمینند:  
این افراد، در روایات بسیار، تشبیه به 313 نفر مسلمانان شجاع و سلحشورى شده اند که در جنگ بدر، نخستین شکست بزرگ را بر کفار و دشمنان اسلام وارد آوردند، که تا آن وقت دشمنان چنین شکستى از اسلام نخورده بودند، و اصلا تصور چنین شکستى را نمى کردند.
به علاوه ، این 313 نفر پرچمداران روى زمین ، و حاکمان خدا بر مردم در سراسر زمین مى باشند، این ویژگیها حکایت از آن مى کند که این افراد علاوه بر سلحشورى و شجاعت ، داراى علم و بینش بوده که لیاقت رهبرى جامعه ها را دارند و شایستگى آن را دارند که پرچمدار کشورها باشند.
شاید بتوان گفت : هنگام برقرارى حکومت جهانى حضرت مهدى (عج ) همه جهان به 313 ایالت و استان تقسیم گردد، و در هر یک از این ایالتها و استانها این مردان بزرگ رهبر آنجا گردند، اینک به اصل روایت توجه کنید:
(( عن الصادق علیه السلام و کاءنى انظر الى القائم (عج ) على منبر الکوفة و حوله اصحابه ثلثماءة و ثلاث عشر رجلا عدة اهل البدر و هم اصحاب الاءلویة و هم حکام اللّه فى ارضه على خلقه ...؛))
امام صادق علیه السلام فرمود: گویا امام قائم (عج ) را بر بالاى منبر کوفه مى نگرم که یارانش 313 نفر مرد به تعداد جنگاوران مسلمان جنگ بدر، اطرافش را گرفته اند، این یاران پرچمداران و حاکمان بر مردم در زمین از جانب خدا هستند. (159)
6- آنها امت معدود و همچون پاره هاى ابرهاى متراکم هستند:  
در قرآن مى خوانیم :
((هر جا که باشید خداوند همه شما را حاضر مى کند.)) (160)
در تفسیر این آیه ، امام باقر علیه السلام فرمود:
(( یعنى اصاب القائم (عج ) الثلاثماءة و البضعة عشر رجلا و اللّه هم الامة المعدودة قال یجتمعون و اللّه فى ساعة واحدة قزع کقزع الخریف ؛))
((منظور یاران قائم (عج )اند که 313 نفرند، به خدا سوگند منظور از امت معدوده (که در آیه 8، سوره هود آمده ) آنها هستند، به خدا سوگند در یک ساعت همگى جمع مى شوند همچون پاره هاى ابر پائیزى که بر اثر باد جمع و متراکم مى گردد.)) (161)
و در حقیقت آیه مبارکه مذکور مى گوید: خدائى که قدرت دارد ذرات پراکنده خاک انسانها را در قیامت از نقاط مختلف جهان جمع آورى کند به آسانى مى تواند یاران مهدى (عج ) را در یک روز و یک ساعت براى براى افروختن نخستین جرقه هاى انقلاب به منظور تاءسیس حکومت جهانى عدل الهى و پایان دادن به ظلم و ستم جمع نماید.
تعبیر ((امة معددة )) و همچنین با پاره هاى ابر پائیزى که توده هاى آن جمع و متراکم مى گردند، حاکى است که این 313 نفر خود یک ((امت )) هستند و همچون توده هاى ابرهاى متراکم ، خلل ناپذیر و تیز پرواز و نیرومند مى باشند.
7- آنها رکنها و پایه هاى خلل ناپذیر و پشتیبانان محکم اند:
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 80، سوره هود علیه السلام که در آن آمده حضرت لوط علیه السلام به قوم سرکش و تبهکار خود گفت :
(( لو اءن لى بکم قوة اءو آوى الى رکن شدید؛))
(((افسوس ) اى کاش در برابر شما قدرتى داشتم یا تکیه گاه و پشتیبان محکمى در اختیار من بود (آنگاه مى دانستم که با شما پس فطرتان چه کنم ) )).
فرمود: منظور از ((قوه )) همان قائم ((عج )) است و منظور از ((رکن شدید)) (پشتیبانان محکم ) 313 نفر از یارانش هستند. (162)
آرى حضرت لوط علیه السلام آرزو مى کند که اى کاش مردانى مصمم ، با قدرت روحى و جسمى کافى و هم پیمانهاى نیرومند همانند 313 نفر مردانى که هسته مرکزى حکومت جهانى حضرت مهدى (عج ) را تشکیل مى دهند در اختیار داشت تا قیام کند و با تکیه بر قدرت ، با فساد و انحراف مبارزه نماید.
و طبق روایت مى خوانیم آنها همچون پاره هاى آهن ((محکم و استوار)) هستند. (163)
8- چند نشانه دیگر از این 313 نفر:  
امام صادق علیه السلام به یکى از یاران مخصوص ((مفضل )) رحمة اللّه فرمود:
((وقتى که امام قائم (عج ) از سوى خدا اجازه خروج و ظهور بگیرد، خدا را به اسم اکبر در لغت عبرانى بخواند و 313 نفر از اصحابش که از افراد نخستین در مورد قبول ولایت امام هستند، مانند پاره هاى ابر پائیزى که به سوى او مى شتابند، جمعى شبانگاه از بستر خود ناپدید شوند، و صبحگاه در مکه باشند و جمعى در روز دیده مى شوند که بر روى ابر حرکت مى کنند تا آنجا که فرمود:
این آیه ((هر کجا باشید خداوند همه را حاضر مى کند)) (164)
درباره آنها نازل شده است .)) (165)
یکى از اصحاب مى گوید: در مسجدالحرام در مکه در حضور امام باقر علیه السلام بودم آن حضرت دستم را گرفت و فرمود:
((بزودى خداوند متعال 313 نفر را در همین مسجد حاضر کند، مردم مکه مى دانند که هنوز پدران و اجداد آنها خلق نشده اند، همراه آنها شمشیرهائى است که بر هر شمشیرى نام شخص و نام پدر و اوصاف و نسبش نوشته شده ، سپس به دستور امام (عج ) شخصى اعلام مى کند:
این مهدى (عج ) همچون داود علیه السلام و سلیمان علیه السلام قضاوت مى کند و گواهى نمى خواهد.)) (166)
و در ضمن روایتى از امام صادق علیه السلام مى فرماید:
((بر شمشیرهاى آنان هزار کلمه نوشته شده که هر کلمه آن کلید هزار کلمه دیگر است و آن حضرت ، باد را در هر دره اى بفرستد که ندا کند: این مهدى (عج ) است که قضاوت و حکومتش همچون قضاوت و حکومت داود علیه السلام است و گواهى از متخلفین نمى خواهد.)) (167)
و بالاخره امام باقر علیه السلام فرمود:
((امام قائم (عج ) داراى 313 نفر یاور است که این افراد از نژاد ((عجم )) هستند، بعضى از آنها در روز بر روى ابر سوار شده و راه مى روند، و بنام و پدر و اوصاف و نسب معروفند (168) و بعضى از آنها در بستر خود خوابیده اند و بدون وعده قبلى در مکه به حضور امام قائم (عج ) شرفیاب مى گردند.)) (169)
این روایات حاکى است که 313 نفر در همه ابعاد انسانى ، افراد شایسته و شخصیتهاى ممتاز و قاطع و دلیر و داراى امکانات وسیع بوده و شایستگى آن را دارند که نخستین دسته گروندگان به آن حضرت باشند و هسته مرکزى حکومت حضرت قائم (عج ) و سران ارتش انقلاب جهانى ایشان را تشکیل مى دهند.
9- دست خدا بالاى سر امام عج و یارانش :  
از آنجا که این مردان آزاده ، براستى به امام (عج ) مى پیوندند تا در راه او هر گونه جانبازى لازم را بنمایند، خداوند نیز یار و یاور آنها است و با نیروهاى غیبیش آنها را کمک مى کند.
چنانکه قرآن مى فرماید:
(( ان تنصرو اللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم ؛))
((اگر شما خدا را یارى کنید، خداوند شما را یارى مى کند و گامهاى شما را استوار مى دارد.)) (170)
امام سجاد علیه السلام فرمود:
((گویا صاحب شما (حضرت قائم ((عج )) ) را مى بینم که همراه سیصد و اندى نفر در پشت کوفه به نجف مشرف شده ، جبرئیل علیه السلام در طرف راست و میکائیل علیه السلام در طرف چپ و اسرافیل علیه السلام در پیش روى او است ، پرچم پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم را برافراشته و آن پرچم را به جانب هیچ گروهى از مخالفان متمایل نکند، مگر اینکه خداوند آنان را به هلاکت مى رساند)). (171)
نیز در ضمن روایتى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
((هنگام خروج قائم (عج ) منادى خدا از آسمان فریاد مى زند: اى مردم ! مدت ستمگران تمام شد، و کار بدست بهترین امت محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم افتاد، روانه مکه شوید.)) (172)
به این ترتیب مى بینیم دست خدا همراه مهدى (عج ) و یارانش است ، در این صورت پیروزى آنها حتمى است از طرفى در روایات مى خوانیم خداوند خروج قائم (عج ) را در یک شب سامان مى بخشد. (173)
به هر حال طبق مضمون فرموده امام باقر علیه السلام این انقلاب نیاز به یاران قهرمان و رشید دارد، و باید در این راه خونها ریخته شود و عرقها در بدن جارى گردد. (174)
یارانى که شایسته اطراف امامى باشند که پرچم رسول خدا را به دست گرفته و اسلحه هاى پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم را با خود حمل مى کند، و پیراهن خونى شده اى را که پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم در جنگ احد در تن داشت به تن دارد. (175)
10- نقش زنان در انقلاب حضرت مهدى (عج ):  
جالب اینکه از امام باقر علیه السلام نقل شده فرمود:
(( ... و یجى و اللّه ثلاث ماءة و بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امرئة یجتمعون بمکهة على غیر میعاد قزعا کقزع الخریف ؛))
((سوگند به خدا سیصد و اندى نفر مرد مى آیند در میانشان 50 نفر زن هستند، در مکه اجتماع مى کنند بى آنکه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان همچون ابرهاى پائیزى است (که با حرکات تند مى آیند و در آن مرکز جمع مى گردند).)) (176)
شکى نیست و به تجربه ثابت شده که زنان در انقلابها نقش مؤ ثر و تعیین کننده دارند، زنان هستند که جوانان رشید و سلحشور در دامان پاک خود مى پرورانند و در پشت جبهه و خانه دارى ، پشتیبان محکم و خوب براى مردان مى شوند، آنها مى توانند با تصمیم آهنین خود شهید پرور باشند، آتش انقلاب را شعله ور سازند، و در کنار جبهه ها به پانسمان زخمى ها بپردازند و نوازشگر انقلابیون شوند.
در روایات آمده پس از جنگ احد بدن حضرت على علیه السلام پر از زخم شد به طورى که 60 مورد از بدن مولا على علیه السلام بریدگى سخت پیدا کرد، پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم دو زن بنام ام سلیم و ام عطیه رحمهمااللّه را ماءمور مداوا و پانسمان زخمهاى بدن مبارک امام على علیه السلام نموده ، آنها طبق ماءموریت به زخم بندى مشغول شدند، بعد گزارش دادند بقدرى بدن حضرت على علیه السلام پر از زخم شده که هر زخمى را مى بندیم در کنارش زخم دیگرى شکافته مى شود. (177)
نیز در روایات آمده پنجاه نفر از اصحاب (یاران خاص ) حضرت قائم (عج ) زن هستند. (178)
به این ترتیب : زنان نیز باید شخصیت و نیروى معنوى خود را بیابند و بدانند که مى توانند نقش سازنده داشته باشند و از اصحاب امام مهدى (عج ) گردند، و در جبهه هاى سیاسى و نظامى ، شرکت و تلاش فعال نمایند، و همچون زینب کبرى علیهاالسلام مسؤ ولیتهاى سنگین یک انسان کامل را بدوش بکشند و رسالت خود را انجام دهند. (به امید آن روز).
به این حدیث جالب نیز توجه کنید:
مفضل رحمة اللّه گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:
((همراه مهدى (عج ) سیزده زن هست .
عرض کردم این بانوان براى چه در کنار مهدى (عج ) هستند؟ فرمود: اینها مجروحان را مداوا مى کنند و از بیماران جنگى پرستارى مى نمایند، چنانکه زنان در زمان پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلم همراه آن حضرت در جنگها این کارها را به عهده مى گرفتند.))
ضمنا ناگفته نماند که از کتاب خطبة البیان منسوب به امام على علیه السلام آمده نخستین کسى که از 313 نفر به خدمت امام عصر علیه السلام مى رسد دو نفر بصرى بنام على و محارب ، و شش نفر دیگر از ابدال بنام عبداللّه هستند. (179)
و بالاخره در وصف یاران مهدى (عج ) از امام صادق علیه السلام به این مضمون آمده است :
((آنچنان در برابر فرمانده کل قوا خبردار ایستاده اند که گویا مرغى بر سرشان است و تکان نمى خورند غذایان تمام شده ، در عین حال آثار سجده در پیشانیشان پیدا است ، شیران روز و پارسایان شب هستند و قلبشان همچون پاره آهن محکم است .
همراه آنها پرچمى است که جبرئیل علیه السلام در جنگ بدر براى پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم آورد... پرچمى که تا یک ماه راه از چهار طرفش ‍ ترس را بر دشمنان مسلط مى کند از مکه بیرون نمى آید تا اینکه ((حلقه اى )) در اطرافش باشند، شخصى پرسید: این حلقه از چند نفر تشکیل شده ؟
امام صادق علیه السلام فرمود: از ده هزار نفر که جبرئیل علیه السلام در طرف راست و میکائیل علیه السلام در طرف چپ این حلقه هستند، سپس ‍ امام علیه السلام پرچم فتح را برافرازد و حرکت کند و در مشرق و مغرب کسى نماند جز اینکه ((از روى عناد)) بر آن پرچم لعنت کند.))


ارسال شده در توسط مجید

در قرآن آمده : ابلیس (پدر شیاطین ) به خدا عرض کرد: خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده خداوند فرمود: به تو تا روز وقت معلوم مهلت داده مى شود. (132)
از این تعبیر معلوم مى شود درخاست شیطان ، اجابت نشده است ، و طبق فرموده امامان علیهم السلام منظور از روز وقت معین وقت ظهور امام قائم (عج ) است ، بنابراین آیا شیطان در این وقت کشته مى شود و یا مى میرد؟
پاسخ :  
ما در روایات مى خوانیم شخصى در مورد جمله ((یوم الوقت المعلوم )) که در آیه مذکور آمده از امام صادق علیه السلام سؤ ال کرد، امام علیه السلام فرمود:
وقتى که قائم ما (عج ) ظهور کند و به مسجد کوفه بیاید، در این مسجد، شیطان به حضور آن حضرت مى آید و زانو به زمین مى زند و مى گوید:
(( یا ویله من هذا الیوم ؛))
اى والى از این روز.))
آنگاه امام قائم (عج ) موى پیشانى شیطان را مى گیرد و گردنش را مى زند و او را به هلاکت مى رساند، این روز وقت معلوم ، (در آیه مذکور) است . (133)
بنابراین شیطان کشته مى شود، ولى در اینجا این سؤ ال پیش مى آید، پس ‍ دیگر مردم ، آزادى در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد؟
در پاسخ مى گوییم : آزادى اراده و اختیار از انسانها گرفته نمى شود، منظور از کشتن شیطان این است که ریشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حکومت مهدى (عج ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ایمان حکومت مى کند، چنانکه در حدیثى دیگر نیز مى خوانیم :
((در صحف ادریس پیامبر علیه السلام آمده : تو اى شیطان تا زمانى که مقدر کرده ام که زمین را در آن زمان از کفر و شرک و گناه پاک ساز، مهلت داده خواهى شد، ولى در این زمان (بجاى تو) بندگان خالق و پاکدل و با ایمان روى کار آیند آنها را خلیفه و حاکم زمین مى کنم و دینشان را استوار مى سازم ، که آنها تنها مرا مى پرستند و هیچ چیز را شریک من قرار نمى دهند در آن روز است که تو (شیطان ) و همه لشکریانت از پیاده و سواره را نابود مى نمایم .)) (134)
به این ترتیب مى فهمیم در آن زمان دیگر حناى شیطان و بچه هایش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (عج ) همچون خفاشهائى در برابر خورشید تابناک عالمند، نتیجه مى گیریم مرگ شیطان فرا رسیده است .


ارسال شده در توسط مجید

حضرت امام صادق علیه السلام به یکى از یارانش فرمود:
1- هرگاه دیدى : حق بمیرد و طرفدارنش نابود شوند.
2- و دیدى که : ظلم همه جا را گرفته .
3- و دیدى که : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4- و دیدى که : دین همچون ظرف تو خالى ، و بى محتوا شده است .
5- و دیدى که : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6- و دیدى که : کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند.
7- و دیدى که : چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند.
8-و دیدى که : افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند.
9- و دیدى که : شخص بدکار، دروغ گوید، و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند.
10- و دیدى بچه ها، بزرگان را تحقیر کنند.
11-و دیدى که : قطع پیوند خویشاوندى شود.
12- و دیدى که : بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13- و دیدى نوجوانان پسر، همان کنند که زنان مى کنند.
14- و دیدى که : زنان با زنان ازدواج نمایند.
15- و دیدى که : مداحى دروغین از اشخاص ، زیاد شود.
16- و دیدى که : انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود.
17- و دیدى که : افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤ منین ، به خدا پناه مى برند.
18- و دیدى که : همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود.
19- و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤ من ، شاد است .
20- و دیدى که : شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21- و دیدى : کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است .
22- و دیدى آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است .
24- و دیدى راه نیک بسته و راه بد باز است .
25- و دیدى خانه کعبه تعطیل شده ، و به تعطیلى آن استوار داده مى شود.
26- و دیدى که : انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند.
27- و دیدى که : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند، (یا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى کنند).
28- و دیدى که : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تاءمین مى شود.
29- و دیدى که : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع ) تشکیل مى دهند.
30- و دیدى که : در میان فرزندان ((عباس ))، کارهاى زنانگى به وجود آید.
31- و دیدى که : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همکارى کمک مى کنند.
32- و دیدى که : بیشترین مردم و بهترین خانه ها که زنان را بر بدکارى کمک مى کنند.
33- و دیدى که : مؤ من ، خوار و ذلیل شمرده شود.
34-و دیدى که : بدعت و زنا آشکار شود.
35- و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.
36- و دیدى که : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.
37- و دیدى که : دین براساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.
38- و دیدى که : جرئت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد.
39- و دیدى مؤ من نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش .
40- و دیدى که : ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
41- و دیدى که : سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
42- و دیدى که : والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
43- و دیدى که : پستهاى مهم والیان براساس مزایده است نه براساس ‍ شایستگى .
44- و دیدى که : مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بکشند.
45- و دیدى که : مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
46- و دیدى که : مرد از بدکارگى همسرش نان مى خورد.
47- و دیدى که : زن بر شوهر نیست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48- و دیدى که : مرد همسر و کنیزش را کرایه مى دهد و به غذاى پست (که از این راه بدست مى آورد) خشنود است .
49- و دیدى که : سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.
50- و دیدى که : آشکارا قمار بازى مى شود.
51- و دیدى که : مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش ‍ مى شود.
52- و دیدى که : زنان مسلمان خود را به کافر مى بخشند.
53- و دیدى که : کارهاى زشت آشکار شده و هر کس از کنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54- و دیدى که : مردم محترم ، توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55- و دیدى که : نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت علیهم السلام ستایش شوند.
56- و دیدى که : هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش ‍ را قبول نمى کنند.
57- و دیدى که : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همدیگر رقابت کنند.
58- و دیدى که : شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است .
59- و دیدى که : همسایه از ترس زبان بد همسایه ، او را احترام مى کند.
60- و دیدى که : حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61- و دیدى که : مسجدها طلاکارى (زینت داده ) شود.
62- و دیدى که : راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است .
63- و دیدى که : بدکارى آشکار شده و براى سخن چینى کوشش مى شود.
64- و دیدى که : ستم و تجاوز شایع شده .
65- و دیدى که : غیبت ، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.
66- و دیدى که : حج و جهاد براى خدا نیست .
67- و دیدى که : سلطان به خاطر کافر، شخص مؤ من را خوار کند.
68- و دیدى که : خرابى بیشتر از آبادى است .
69- و دیدى که : معاش انسان از کم فروشى بدست مى آید.
70- و دیدى که : خونریزى آسان گردد.
71- و دیدى که : مرد بخاطر دنیایش ریاست مى کند.
72- و دیدى که : نماز را سبک شمارند.
73- و دیدى که : انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش ‍ را نداده است .
74- و دیدى که : قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
75- و دیدى که : هرج و مرج بسیار است .
76- و دیدى که : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.
77- و دیدى که : با حیوانات آمیزش مى شود.
78- و دیدى که : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده اند).
79- و دیدى که : حیوانات همدیگر را بدرند.
80- و دیدى که : دلهاى مردم ، سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است .
81- و دیدى که : بر سر کسبهاى حرام آشکارا، رقابت کنند.
82- و دیدى که : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83- و دیدى که : فقیه براى دین ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستایش و احترام مى گردد.
84- و دیدى که : مردم در اطراف قدرتمندانند.
85- و دیدى که : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.
86- و دیدى که : در مکه و مدینه کارهائى مى کنند که خدا دوست ندارد و کسى از آن جلوگیرى نمى کند، و هیچ کس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود.
87- و دیدى که : آلات موسیقى و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
88- و دیدى که : مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند ولى دیگران او را از این کار بر حذر مى دارند.
89- و دیدى که : مردم به همدیگر نگاه مى کنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى کنند) و از مردم بدکار پیروى نمایند.
90- و دیدى که : راه نیک خالى و راه رونده ندارد.
91- و دیدى که : مرده را مسخره کنند و کسى براى او اندوهگین نشود.
92- و دیدى که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
93- و دیدى که : مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروى نکنند.
94- و دیدى که : به فقیر چیزى دهند که برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم کنند.
95- و دیدى که : علائم آسمانى آشکار شود و کسى از آن نگران نشود.
96- و دیدى که : مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند.
97- و دیدى که : انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند ولى در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
98- و دیدى که : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
99- و دیدى که : زنها بر مسند حکومت بنشینند، و هیچ کارى جز خواسته آنها پیش نرود.
100- و دیدى که : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
101- و دیدى که : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى ، کم فروشى ، و زشتى انجام نداده ، ناراحت است .
102- و دیدى که : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.
103- و دیدى که : اموال حق خویشان پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم (خمس ) در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104- و دیدى که : به وسیله شراب ، بیمار را مداوا کنند، و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.
105 و دیدى که : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منکر و ترک دین بى تفاوت و یکسانند.
106- و دیدى که : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است .
107- و دیدى که : براى اذن و نماز مزد مى گیرند.
108- و دیدى که : مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
109- و دیدى که : شرابخوار مست ، پیش نماز مردم شود.
110- و دیدى که : خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
111-و دیدى که : قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
112- و دیدى که : استانداران از روى طمع ، خائنان را امین خود قرار دهند.
113- و دیدى که : فرمانروایان ، میراث (مستضعفان ) را در اختیار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114- و دیدى که : بر روى منبرها از پرهیزکارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
115- و دیدى که : صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خدا و بخاطر درخواست مردم بدهند.
116- وقتى که دیدى : وقت (اول ) نمازها را سبک بشمارند.
117- و دیدى که : هم و هدف مردم ، شکم و شهوتشان است .
118- و دیدى که : دنیا به آنها روى کرده .
119- و دیدى که : نشانه هاى برجسته حق ، ویران شده است ، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد... (114)


ارسال شده در توسط مجید

پدر بزرگوار امام زمان علیه السلام حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام امام یازدهم شیعیان است ، بنقل شیخ مفید امام عسکرى علیه السلام در مدینه در 24 ربیع الاول سال 232 متولد شد و در سال 260 در سن 28 سالگى در منزل شخصى خود در سامرا به شهادت رسید.(1)
مادر بزرگوار امام زمان علیه السلام ((ملیکه )) است که از طرف پدر دختر ((یشوعا)) فرزند امپراطور روم شرقى بود، و از طرف مادر نوه شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسى علیه السلام و وصى او بشمار مى رفت .
او با اینکه در کاخ مى زیست و با خاندان امپراطورى زندگى مى کرد اما آنچنان پاک و با عفت بود که گویى شباهت به خانواده خود ندارد، بلکه به مادر و خانواده مادرى کشیده و زندگیش همچون زندگى شمعون و عیسى علیه السلام و مریم علیهاالسلام از صفا و معنویت و پاکى خاصى برخوردار بود، از اینرو دوست داشت با یک خانواده پاک و خداپرست وصلت کند و به توحیدیان بپیوندد، خداوند او را در این هدف کمک کرد و او را بطور عجیب (که در داستان ماجراى اسارت او و خریدارى از جانب امام هادى علیه السلام براى امام عسکرى علیه السلام در تاریخ آمده است ) به خواسته و هدفش رسانید.
ملیکه یا نرجس خاتون به خانه امام حسن عسکرى علیه السلام وارد شد، امام هادى علیه السلام به خواهرش حکیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامى را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن علیه السلام و مادر مهدى آل محمد صلى اللّه علیه و آله خواهد بود، آنگاه به نرجس رو کرده و فرمود:
مژده باد ترا به فرزندى که سراسر جهان را با نور حکومتش پر از عدالت و دادگرى کند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد.
آرى این چنین یک دختر پاک و دانا، آلودگى کاخ شاهان را رها کرد و در خط جد مادریش ((شمعون )) قرار گرفت و سرانجام به سعادت عظماى همسرى حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام در آدم و لیاقت پر افتخار مادر حضرت قائم (عج ) را پیدا کرد.
او نامهاى دیگر مانند ریحانه ، صقیل و سوسن نیز دارد و خواهر امام هادى علیه السلام حکیمه او را به عنوان سیده (خانم ) مى خواند.
این بانوى با سعادت در سال 261 هجرى و به روایتى قبل از شهادت امام حسن عسکرى علیه السلام از دنیا رفت و قبر شریفش در سامرا کنار قبر منور امام عسکرى علیه السلام قرار گرفته است .(2)
امام قائم (عج ) از همین خاندان پاک در شب جمعه نیمه شعبان سال 255 هجرى در زمان حکومت معتمد عباسى در سامرا متولد شد و هنگام شهادت پدر، پنج ساله بود.(3)
تولد آن حضرت را جز عده اى خاص نمى دانستند و براى نوع مردم مخفى بود، تا مبادا مورد گزند طاغوتیان غاصب و ستمگر زمان قرار گیرد.
حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکرى علیه السلام گوید: روز پنجشنبه نیمه شعبان به منزل برادرم رفتم ، هنگام مراجعت ، امام عسکرى علیه السلام فرمود: امشب را نزد ما باش ، امشب فرزندى که خداوند زمین را به علم و ایمان و هدایت او زنده گرداند متولد مى شود.
بالاخره ماندم صبح صادق حالت اضطراب در نرجس خاتون علیهاالسلام پدید آمد، او را در برگرفتم ، امام علیه السلام فرمود: سوره قدر را بر او بخوان ، مشغول خواندن سوره قدر شدم شنیدم آن کودک در رحم مادر در خواندن سوره با من همراهى مى کند در این موقع پرده اى بین من و آنها افکنده شد، دیگر نرجس را نمى دیدم ، از آنجا سراسیمه دور شدم امام عسکرى علیه السلام فرمود: برگرد، برگشتم در نرجس علیهاالسلام نورى مشاهده کردم که دیده ام را خیره کرد و امام زمان علیه السلام را دیدم رو به قبله به سجده افتاده سپس دستش را بلند کرد و مى گفت : گواهى مى دهم به یکتائى خدا و اینکه جدم ، رسول خدا صلى اللّه علیه و آله است ، و پدرم امیرمؤ منان علیه السلام ، وصى رسول خدا است ، بعد یک یک امامان را شمرده تا به خود رسید.
او را به نزد پدرم بردم ، تا او را دید به دست گرفت و پس از خواندن آیاتى از قرآن و انجیل و تورات و زبور این آیه را تلاوت فرمود:
(( و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون ؛))
((اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین ، نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم ، حکومتشان را پا بر جا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم ))(4)
نمونه کامل و گسترده مفهوم آیه مذکور، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین بوسیله امام قائم (عج ) است .
سخنى درباره نیمه شعبان  
شیخ حر عاملى رحمه اللّه از بزرگان اصحاب نقل مى کند که امام صادق علیه السلام فرمود:
((شبى که حضرت قائم (عج ) در آن متولد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولد نمى شود مگر اینکه مؤ من خواهد شد، و اگر در سرزمین کفر متولد گردد، خداوند او را به برکت امام مهدى (عج ) به سوى ایمان منتقل مى سازد.))(5)
در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت امام زمان علیه السلام مستحب است ، امام صادق علیه السلام فرمود:
((شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو رکعت نماز در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است ، در رکعت اول بعد از حمد، سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود)).(6)
غسل و شب زنده دارى و عبادت در این شب بخصوص فضائل بسیار دارد، این شب در نزد خدا چنین مقامى دارد که ولایت با سعادت امام زمان علیه السلام در سحرگاه این شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده .
ضمنا روایاتى آمده که نیمه شعبان همان شب قدر و تقسیم ارزاق و عمرها است ، و در بعضى از این روایات است شب نیمه شعبان شب امامان علیهم السلام است و شب قدر شب رسول خدا صلى اللّه علیه و آله است .
از جمله فضائل این شب اینکه ، از شبهاى مخصوص زیارت امام حسین علیه السلام است که صد هزار پیامبر (صلواة اللّه علیهم ) آن حضرت را در این شب زیارت مى کنند.
از نمازهاى مستحبى که در این شب وارد شده دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد صد بار سوره توحید خوانده مى شود.
نقل شده : رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله فرمود: شب نیمه شعبان در خواب دیدم جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: اى محمد: اى محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم در چنین شبى خوابیده اى ؟ گفتم : این شب چه شبى است ؟
فرمود: شب نیمه شعبان است برخیز، مرا بلند کرد و به بقیع برد، و سپس ‍ فرمود: سرت را بلند کن زیرا در این شبها درهاى رحمت خدا در آسمان بروى بندگان باز است ، همچنین در رضوان ، در آمرزش ، در فضل ، در توبه ، در نعمت ، در جود و سخاوت ، در احسان باز است ، خداوند به عدد پشمها و موهاى چرندگان در این شب گنهکاران را آزاد مى کند، پایان عمرها در این شب ، تعیین مى گردد، رزق هاى یکسال در این شب تقسیم مى شود و حوادث یکسال در این شب معین مى گردد.
اى محمد! کسى که این شب را با تکبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد، بهشت منزل و سراى او است ، و خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد... اى محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم این شب را احیاءدار و به امت خود دستور بده آنها نیز این شب را احیاء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرب جویند، چرا که این شب شبى شریف است .
از اعمال این شب ، خواندن دعاى کمیل در سجده است روایت شده که کمیل گوید دیدم على علیه السلام این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواندند.
در مورد زیارت امام حسین علیه السلام در این شب بخصوص در صورت امکان در کنار قبرش ، آمده هر که بشناسد امام حسین علیه السلام را و شهادت او و هدف شهادتش را که موجب نجات امت گردید و وسیله و راهگشائى براى رسیدن به فوز عظیم شد (خلاصه اینکه عبادتش در این شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خویشتن را در برابر خدا خاضع نماید که شایستگى آن را دارا مى باشد و نیز از خدا خواسته هاى شرعیش را تقاضا کند.(7)


ارسال شده در توسط مجید

عالم متقى مرحوم حاج میرزا محمد صدر بوشهرى نقل فرمود هنگامى که پدرم مرحوم حاج شیخ محمد على از نجف اشرف به هندوستان مسافرتى نمود، من و برادرم شیخ احمد در سن شش هفت سالگى بودیم ، اتفاقا سفر پدرم طولانى شد به طورى که آن مبلغى که براى مخارج به مادر ما سپرده بود تمام شد و ما بیچاره شدیم .
طرف عصر از گرسنگى گریه مى کردیم و به مادر خود مى چسبیدیم ، پس مادرم به من و برادرم گفت وضو بگیرید و لباس ما را طاهر نمود و ما را از خانه بیرون آورد تا وارد صحن مقدس شدیم ، مادرم گفت من در ایوان مى نشینم شما هم به حرم بروید و به حضرت امیر علیه السلام بگوییدپدر ما نیست و ما امشب گرسنه ایم و از حضرت خرجى بگیرید و بیاورید تا براى شما شام تدارک کنم .
شرافت علما
ما وارد حرم شدیم جوج سر به ضریح گذاشته عرض کردیم : پدر ما نیست و ما گرسنه هستیم دست خود را داخل ضریح نموده گفتیم خرجى بدهید تا مادرمان شام تدارک کند، مقدارى گذشت اذان مغرب را گفتند و صداى قدقامت الصلوة شنیدم ، من به برادرم گفتم حضرت امیر علیه السلام مى خواهند نماز بخوانند (به خیال بچگى گفتم حضرت نماز جماعت مى خوانند) پس گوشه اى از حرم نشستیم و منتظر تمام شدن نماز شدیم ، کمتر از ساعتى که گذشت شخصى مقابل ما ایستاد و کیسه پولى به من داد و فرمود به مادرت بده و بگو تا پدر شما از مسافرت بیاید هرچه لازم داشتید به فلان محل (بنده فراموش کردم نام محلى را که حواله فرمودند) مراجعه کن . و بالجمله فرمود مسافرت پدرم چند ماه طول کشید و در این مدت به بهترین وجهى مانند اعیان و اشراف زادگان نجف معیشت ما اداره مى شد تا پدرم ازمسافرت برگشت


ارسال شده در توسط مجید

شنیدم از عالم عامل و فاضل کامل جناب حاج شیخ محمد رازى مؤ لف کتاب آثارالحجه و غیره که فرمود شنیدم از جناب سیدالعلماء مرحوم حاج آقا یحیى (امام جماعت مسجد حاج سید عزیزاللّه در تهران ) و از جمعى دیگر از اهل علم که نقل فرمودند از مرحوم حاج شیخ ابراهیم مشهور به صاحب الزمانى که فرموده روز تولد حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام (11 ذیقعده ) قصیده اى در ولادت و مدح آن حضرت گفتم و از خانه بیرون آمدم به قصد ملاقات نایب التولیه که قصیده ام را براى او بخوانم . چون عبورم از صحن مقدس افتاد با خود گفتم نادان ، سلطان اینجاست کجا مى روى ؟ قصیده ات را براى خودشان چرا نمى خوانى ؟!
پس ، از قصد خود پشیمان و تائب شدم و به حرم مطهر مشرف شدم و قصیده ام را مقابل ضریح مقدس خواندم ، پس عرض کردم یا مولاى از جهت معیشت در فشارم ، امروز هم عید است اگر صله اى عنایت فرمایید بجاست ناگاه از سمت راست کسى ده تومان در دست من گذاشت ، گرفتم و عرض کردم یا مولاى کم است ، فورا از سمت چپ کسى ده تومان دیگر در دستم گذاشت ، باز عرض کردم کم است ، ده تومان دیگر در دستم گذاشتند، خلاصه تا شش مرتبه استدعاى زیادتى کردم و در هر مرتبه ده تومان مرحمت فرمودند (البته ده تومان آن زمان مبلغ قابل توجهى بوده است )
چون مبلغ شصت تومان را کافى دیدم ، خجالت کشیدم که باز طلب زیادتى کنم ، پول را در جیب گذاشته تشکر کردم و از حرم مطهر خارج شدم ، در کفشدارى عالم ربانى مرحوم حاج شیخ حسنعلى تهرانى را دیدم که مى خواهد به حرم مشرف شود، مرا که دید در بغل گرفت و فرمود حاج شیخ خوب زرنگ شده اى با حضرت رضا علیه السلام نزدیک شده و روى هم ریخته اید، تو شعر مى گویى و آن حضرت به تو صله مى دهد، بگو چه مبلغى صله دادند؟
گفتم شصت تومان ، فرمود حاضرى شصت تومان رابدهى و دو برابر آن جراج بگیرى ؟ قبول کردم شصت تومان را دادم وایشان 120 تومان به من مرحمت فرمود، بعدا پشیمان شدم که آن وجهى که امام مرحمت فرمودند چیز دیگر بود، خدمت شیخ برگشتم و آنچه اصرار کردم ایشان معامله را فسخ نفرمود.


ارسال شده در توسط مجید

داستانى عجیب
تقریبا پانزده سال قبل ، از جمعى از علماى اعلام قم و نجف اشرف شنیدم که پیرمرد هفتاد ساله اى به نام کربلائى محمد کاظم کریمى ساروقى داستان عجیب
(ساروق از توابع فراهان اراک است ) که هیچ سوادى نداشته ، تمام قرآن مجید به او افاضه شده به طورى که تمام قرآن را حافظ شده به طرز عجیبى که ذکر مى شود.
عصر پنجشنبه ، ((کربلائى محمد کاظم )) به زیارت امامزاده اى که در آن محل مدفون است مى رود، هنگام ورود، دو نفر سید بزرگوار را مى بیند و به او مى فرمایند کتیبه اى که در اطراف حرم نوشته شده بخوان .
مى گوید آقایان ! من سواد ندارم و قرآن را نمى توانم بخوانم . مى فرمایند بلى مى توانى . پس از التفات و فرمایش آقایان حالت بى خودى عارضش مى گردد و همانجا مى افتد تا فردا عصر که اهالى ده براى زیارت امامزاده مى آیند او را افتاده مى بینند، پس او را بلند کرده به خود مى آورند. به کتیبه مى نگرد مى بیند سوره جمعه است ، تمام آن را مى خواند و بعد خودش را حافظ تمام قرآن مى بیند و هر سوره از قرآن مجید را که از او مى خواستند، از حفظ به طور صحیح مى خوانده و از جناب آقاى میرزا حسن نواده مرحوم میرزاى حجة الاسلام شیرازى شنیدم فرمود مکرر او را امتحان کردم هر آیه اى را که از او مى پرسیدم فورا مى گفت از فلان سوره است و عجیبتر آنکه هر سوره اى را مى توانست به قهقرا بخواند؛ یعنى از آخر سوره تا اول آن را مى خواند.
و نیز فرمود: کتاب تفسیر صافى در دست داشتم برایش باز کرده گفتم این قرآن است و از روى خط آن بخوان ، کتاب را گرفت چون در آن نظر کرد گفت آقا! تمام این صفحه قرآن نیست و روى آیه شریفه دست مى گذاشت و مى گفت تنها این سطر قرآن است یا این نیم سطر قرآن است و هکذا و مابقى قرآن نیست .
گفتم از کجا مى گویى تو که سواد عربى و فارسى ندارى ؟ گفت : آقا! کلام خدا نور است ، این قسمت نورانى است و قسمت دیگرش تاریک است (نسبت به نورانیت قرآن ) و چند نفر دیگر از علماى اعلام را ملاقات کردم که مى فرمودند همه ما او را امتحان کردیم و یقین کردیم امر او خارق عادت است و از مبداء فیاض جل وعلا به او چنین افاضه شده .
در سالنامه نور دانش ، سال 1335 صفحه 223 عکس کربلائى محمد کاظم مزبور را چاپ کرده و مقاله اى تحت عنوان (نمونه اى از اشراقات ربانى ) نوشته و در آن شهادت عده اى از بزرگان علما را بر خارق العاده بودن امر او نقل نموده است تا اینکه مى نویسد:((از مجموع دستخطهاى فوق ، موهبتى بودن حفظ قرآن کربلائى ساروقى به دو دلیل ثابت مى شود.
1 - بى سوادى او که عموم اهالى ده او شهادت مى دهند و احدى خلاف آن را اظهار ننموده است . نگارنده شخصا از ساروقیهاى ساکن تهران تحقیق نمودم و با اینکه موضوع بى سوادى او در جراید کثیرالانتشار چاپ و منتشر شده ، معذلک هیچکس ‍ تکذیب نکرده است
2 - بعضى از خصوصیات حفظ قرآن او که از عهده تحصیل و درس خواندن خارج است ، به شرح زیر:
1 - هرگاه یک کلمه عربى یا غیر عربى بر او خوانده شود، فورا مى گوید که در قرآن هست یا نیست .
2 - اگر یک کلمه قرآنى از او پرسیده شود، فورا مى گوید در چه سوره و کدام جزو است .
3 - هرگاه کلمه اى در چند جاى قرآن مجید آمده باشد تمام آن موارد را بدون وقفه مى شمارد و دنباله هرکدام را مى خواند.
4 - هرگاه در یک آیه یک کلمه یا یک حرکت غلط خوانده شود یا زیاد و کم کنند بدون اندیشه متوجه مى شود و خبر مى دهد.
5 - هرگاه چند کلمه از چند سوره به دنبال هم خوانده شود محل هر کلمه را بدون اشتباه بیان مى کند.
6 - هر آیه یا کلمه قرآنى را از هر قرآنى که به او بدهند آنا نشان مى دهد.
7 - هرگاه در یک صفحه عربى یا غیر عربى یک آیه مطابق سایر کلمات نوشته شود، آیه را تمیز مى دهد که تشخیص آن براى اهل فضل نیز دشوار است .
این خصوصیات را خوش حافظه ترین مردم نسبت به یک جزوه بیست صفحه فارسى نمى توان دارا شود تا چه رسد به 6666 آیه قرآنى )).
و پس از نقل شهادت چند نفر از علما، مى نویسد: موهبت قرآن ((کربلائى کاظم )) براى مردمى که فکر محدود خود را در چهاردیوارى مادیات محدود و منکر ماوراى طبیعت هستند اعجاب آور بوده و سبب هدایت عده اى از گمراهان گردیده است ، ولى این امر با همه اهمیتش در نظر اهل توحید یک شعاع کوچک از اشعه بیکران افاضات خداوندى و از کوچکترین مظاهر قدرت حق است ، نه تنها امور خارق العاده به وسیله انبیا و سفراى حق به کرات به ظهور رسیده و در تواریخ ثبت و ضبط است ، در عصر حاضر نیز کسانى که به علت ارتباط و پیوند با مبداء تعالى صاحب کراماتى هستند وجود دارند که اهمیت آن به مراتب از حافظ قرآن ما بیشتر مى باشد.
نکته اى که در پاپان این مقاله لازمست تذکر دهم اینکه در نتیجه انتشار شرح حال حافظ قرآن و معرفى او به مردم تهران از عده اى از متدینین بازار شنیدم که در چند سال قبل ؛ یعنى در زمان ((مرحوم حاج آقا یحیى )) یک مرد کورى به نام حاجى عبود به مسجد ((سید عزیزاللّه )) رفت وآمد داشت که در عین کورى حافظ قرآن باخصوصیات کربلائى ساروقى بود، او نیز محل آیه را در عین کورى نشان مى داده و براى مردم با قرآن استخاره مى کرده ...
مى گویند روزى کتاب لغت فرانسه به قطر قرآن مجید به او دادند استخاره کند، فورا آن را پرت کرد و عصبانى شد و گفت این قرآن نیست .
در مجلسى که حافظ قرآن حضور داشت ، جناب آقاى ابن الدین استاد محترم دانشگاه ، خصوصیات حاجى عبود را تاءیید و اظهار کردند که نامبرده را در منزل آقاى مصباح در قم در حضور مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى ملاقات و آزمایش کرده اند.
اینها از آثار قدرت حق است که گاهى براى ارشاد مردم و اتمام حجت ظاهرى است :(ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللَّهُ ذُواْلفَضْلِ الْعَظیمِ).(17)
 معجزه حسینى (ع )
تقى صالح مرحوم محمد رحیم اسماعیل بیگ که در توسل به اهلبیت : و علاقه قلبى به حضرت سیدالشهداء علیه السلام کم نظیر و از این باب رحمت برکات صورى و معنوى نصیبش شده و در رمضان 87 به رحمت حق واصل شده نقل نمود که در شش سالگى مبتلا به درد چشم و تا سه سال گرفتار بوده و عاقبت از هر دو چشم کور گردید در ماه محرم ایام عاشورا در منزل دائى بزرگوارش مرحوم حاج محمد تقى اسماعیل بیگ روضه خوانى بود و چون هوا گرم بود شربت خنک به مردم مى دادند گفت از دائى خود خواهش کردم که من به مردم شربت دهم ، فرمود تو چشم ندارى و نمى توانى ، گفتم یک نفر چشم دار همراه من کنید تا مرا یارى دهد قبول فرموده و من با کمک خودش مقدارى به مردم شربت دادم .
در این اثناء، مرحوم معین الشریعه اصطهباناتى منبر رفته و روضه حضرت زینب 3 را مى خواند و من سخت متاءثر و گریان شدم تا اینکه از خود بى خود شدم ، در آن حال ، مجللّه اى که دانستم حضرت زینب 3 است دست مبارک بر دو چشم من کشید و فرمود خوب شدى و دیگر چشم درد نمى گیرى .
پس چشم گشودم اهل مجلس را دیدم ، شاد و فرحناک خدمت دائى خود دویدم تمام اهل مجلس منقلب و اطراف مرا گرفتند، به امر دائى ام مرا در اطاقى برده ومردم را متفرق نمودند و نیز نقل نمود که در چند سال قبل مشغول آزمایش بودم و غافل بودم از اینکه نزدیکم ظرف پر از الکل است کبریت را روشن نموده ناگاه الکل مشتعل شد وتمام بدن از سر تا پا را آتش زد مگر چشمانم را.
چند ماه در مریضخانه مشغول معالجه بودم از من مى پرسیدند چه شده که چشمت سالم مانده ، گفتم عطاى حسین علیه السلام است و وعده فرمودند که تا آخر عمر چشمم درد نگیرد.


ارسال شده در توسط مجید


ارسال شده در توسط مجید

سلام

به وبلاگ من خوش اومدین به یاری خدا میخوام مطالبی راجع به ظهور منجی آخرالزمان ،نشانه های آخر الزمان روایتهای معتبر از ائمه علیهم السلام  معجزات و.... بنویسم  امید وارم خدا کمکم کنهگل تقدیم شما  


ارسال شده در توسط مجید
>