وصایا و کیفیت شهادت - او خواهد آمد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

او خواهد آمد


عاشق آسمونی
لحظه های آبی
قاصدک
عشق سرخ من
سکوت خیس
دل نوشته های یک دختر شهید
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون
.: شهر عشق :.
مهاجر
منطقه آزاد
احمد چاله پی
ابـــــــــــرار
درس های زندگی
قافیه باران
حرم الشهدا
سعادت نامه
کلبه تنهایی
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
ولایت دات کام
مکاشفه مسیح
تیام
دادار
هر چی تو دوست داری
السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س)
هیئت
حقوق خانواده
عدالت جویان نسل بیدار
مرامنامه عشاق
Sense Of Tune
اللهم عجل لولیک الفرج
***رویا***
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
بهار صداقت**
آزاد اندیشان
احساس ابری
حضـــور
برای خودم
عکس های باغبادران
بی تو 2
..::منتظر بیداری::..
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
یک مشت آفتاب
پرسمان
ماه عسل
.:صدای دیدار:.
دل نوشته های من
روژمان
sayeh.
آقا جون آجرک الله...
جوونی کجایی...
بازمانده آخر
روانشناسی جالب
شرکت نمین فیلتر
داستان های زیبا +مطالب عاشقانه
ضد شیطان پرستی
از همه رنگ
تنهایی من
بهترین اسلحه:عشق
عشق
آخرین منجی
sina
من هیچم
مطالبی حیرت آور در مورد فراماسونری و نقش آنها در سرنوشت جهان!!
آنتی شیطان
عمومی
شادی(زمزمه های دلتنگی)
یک دوست
دلنوشته های من
دنیای امروز

از محمد بن حنفیه روایت شده  وقتی شب بیستم ماه رمضان  شداثر زهر به پاهای پدرم رسیدو در آن شب نشسته نماز خواند و به ما وصیتها میکرد.  شب بیست و یکم حضرت اهل بیت خود را جمع واز ایشان وداع کرد و فرمود :خدا خلیفه من است ومن شما را به خدا میسپارم همه به گریه افتادند و فرمود یک شب پیش از این واقعه جدت رسول خدا را در خواب دیدم و از آزارهای این امت به او شکایت کردم فرمود: نفرین کن بر ایشان. گفتم : خداوندا ! بدتر از من را برایشان مسلط کن و بهتر از ایشان را روزیم فرما. حضرت رسول فرمود: دعایت مستجاب شد و سه شب دیگر تو را نزد من خواهند آورد.  اکنون سه شب گذشته است فرمود: ای فرزندم حسن !وقتی من از دنیا بروم و امت با تو در راه اسلام مخالف باشند ملازم خانه خود باش و بر گناهان خود گریه کن ودنیا را هدف خود مساز نماز را در اول وقت بپادار و زکات را در وقت خود به اهلش برسان و در کارهای شبهه ناک خاموش باش. به هنگام خشم ورضا به عدل رفتار کن . با همسایگان نیکو رفتار کن  میهمان را گرامی بدار و بر افراد سختی دیده ترحم کن. تو را نهی میکنم از اینکه در گفتن و عمل کردن عجله کنی  از جاهایی که محل تهمت است و از مجلسی که گمان بد به اهل آن برده میشود بپرهیز .

وقتی وصیتهای خود را به امام حسن علیه السلام کرد فرمود : ای حسن هنگامیکه من از دنیا بروم مرا غسل ده و کفن کن وهمانند حضرت رسول حنوط کن که از کافور بهشت است و جبرییل آنرا برای حضرت آورده بود جلوی تابوت را برندارید و عقب آنرا بگیرید و به هر سو که تابوتم میرود بدنبال آن برویدو هر کجا که ایستاد قبر من انجاست و تو ای حسن بر من نماز بخوان و هفت تکبیر بگو که  هفت تکبیر فقط برای من حلال است مگر بر فرزند برادرت حسین  که او قائم آل محمد و مهدی این امت است و ناراحتی های مردم را برطرف خواهد کرد بعد از نماز جنازه را از جای خود بردار و خاک آنجارا بکن، قبر کنده و لحدی آماده و تخته چوبی آماده خواهی یافت که پدرم حضرت نوح برایم ساخته پس مرا روی آن تخته بگذار و هفت خشت در آنجا آماده است آنها را روی هم بگذار  اندکی صبر کن سپس یکی از خشتهارا بردار و به قبر نگاه کن میبینی که من در قبر نیستم زیرا که به جد تو خواهم پیوست پس آنگاه قبر مرا با خاک پر کن چون روز روشن شود نعشی بر شتر حمل کن و آن را به کسی بده و بگو به جانب مدینه برود تا مردم ندانند من در کجا مدفونم

 امام صادق میفرماید: امیرالمومنین(ع) به امام حسن(ع) فرمود چهار قبر برای من در چهار جا دفن کن  یکی در مسجد کوفه،  دوم در میان رحبه، سوم در نجف و چهارم در خانه جعده  تا کسی قبر مرا نشناسد سپس رو به امام حسین(ع) کرد و فرمود ای اباعبدالله ! تو را این امت شهید میکنند پس برتو باد صبر و تقوا در بلا .

حضرت مدتی بیهوش شد وقتی به هوش آمد فرمود :اینک رسول خدا  ،عمویم حمزه ،برادرم جعفر نزد من آمدند و گفتند شتاب کن که ما مشتاق تواییم و فرمود همه را به خدا میسپارم، خدا همه را در راه حق نگهدارد .

 آمده است وقتی جنازه به مکان قبر آن حضرت رسید فرود آمد و امام حسن بر آن حضرت نماز خواندند و هفت تکبیر گفت  و آنجا را حفر کردند لحدی آماده بود و تخته ای زیر قبر فرش کرده بودند که بر آن لوح به خط سریانی دو سطر نوشته بود که ترجمه آن این است :به نام خداوند بخشنده مهربان، این قبریست که نوح پیامبر برای علی ،وصی محمد (ص)هفتصد سال قبل از طوفان حفر کرده است.  پس از آنکه قبر را پوشاندند  خشتی را از بالای سر آن حضرت برداشتند کسی را در قبر ندیدند ناگهان صدای هاتفی را شنیدند : امیرالمومنین بنده شایسته خدا بود حق تعالی اورا به پیامبر خود ملحق خواهد ساخت خداوند با اوصیا پس از انبیا چنین میکند حتی اگر پیامبری در مشرق بمیرد ووصی او در مغرب رحلت کند خدا آن وصی را به پیامبر ملحق میکند.



ارسال شده در توسط مجید
>